مطالعات روانشناختی نشان می‌دهد کارآفرین شدن کاری نیست که همه‌ی افراد به‌خوبی از پس آن بر آیند. در این پست همراه ما باشید

چرا کارآفرین شدن کار هر کسی نیست؟ یک پاسخ روانشناختی

پی آسان : چرا هرکسی نمی‌تواند کارآفرین شود و تمامی بینش‌ها و کارهای یک کارآفرین را انجام دهد؟ جواب این سوال توسط کارن آرلاک، روانشناس بالینی داده می‌شود.

زمانی‌که از بچه‌ها سوال می شود وقتی بزرگ‌ شدید می‌خواهید چه‌کاره شوید؟ آنها معمولا بسیار سریع سراغ شغلی می‌روند که برایشان هیجان‌انگیز است، مثلا فضانورد، پزشک یا آتش‌نشان. اما وقتی ما بزرگ می‌شویم، شخصیت ما نیز به‌همراه این بزرگ‌شدن، تکامل پیدا می‌کند. ما همچنین تجارب زیادی پیدا می‌کنیم، تحت تاثیر خودآگاهانه (و ناخودآگاهانه) خانواده، دوستان، گروه همکاران، تجارب خوب و بد زندگی، احساساتی مثل ترس و اضطراب و البته هنجارهای اجتماعی قرار می‌گیریم.

اصل لذت و درد

برخی کارشناسان معتقدند انسان‌ها معمولا از اصل لذت/درد فروید پیروی می‌کنند؛ یعنی به‌سمت چیزهایی می‌روند و تمایل دارند که برای آن‌ها لذت به‌همراه دارد و ازسوی دیگر هم درد و ناراحتی را از آنها دور می‌کند. بسیاری از افراد معمولا دوست دارند به دانشگاه بروند و در کارهایی مشغول شوند که ازنظر مالی و منافع، تضمین‌شده و ثابت باشد؛ به‌جای اینکه بخواهند به‌سمت تلاش برای داشتن کسب‌وکار خود بروند و نگرانی‌های (درد) حاصل‌ از آن را به‌جان بخرند. آنها حتی اگر کار خودشان را هم دوست نداشته باشند، بازهم چنین تمایلاتی در زندگی کاری خود دارند.

از طرفی، برخی از افراد آنقدر به داشتن شغل خودشان اهمیت می‌دهند و از آن لذت می‌برند که به‌هیچ وجه حاضر نیستند از طریق دیگری پول دربیاورند و تمام تلاششان را می‌کنند تا تنها در کسب‌وکار مورد علاقه‌ی خودشان موفق شوند. برای چنین اشخاصی، لذت کار بسیار بیشتر از دردهای آن است.

از کجا می‌دانید که آنها از شغلشان متنفرند؟

افرادی هستند که وقتی یک گیاه خاص را می‌چشند، مزه آن را بهشتی و بسیار خوب می‌دانند. درسوی مقابل افرادی هم هستند که وقتی همان گیاه را می‌چشند حالشان از مزه‌ی آن بد می‌شود و مزه آن را بسیار بد می‌دانند. به‌خاطر داشتن این نکته مهم است: اینکه شما از یک مزه یا شغل خاص خوشتان بیاید، بدین معنا نیست که همه نیز همین شغل خوششان خواهد آمد. ما می‌توانیم دو عنصر اضطراب، مسئولیت‌پذیری، زمان و همچنین آزادی مالی را نیز برطبق همین قاعده برای کسب‌وکار افراد درنظر بگیریم. انسان‌ها هرکدام نوع تفکر منحصربه‌فرد خودشان را دارند و اغلب نمی‌توانند تصور کنند که بقیه‌ی افراد احساس متفاوتی نسبت‌ به آنها دارند. این احساسات انتخاب‌های شغلی را نیز در بر می‌گیرد.

رضایت

انتخاب شغل خوب

به‌خاطر داشتن این نکته هم مهم است: بااینکه کارآفرین بودن درحال‌حاضر بسیار جذاب به نظر می‌رسد، اما همیشه این‌گونه نبوده است. سال‌ها بود که پزشک، وکیل، سرمایه‌گذار بانکی و حتی مشاور املاک جزو شغل‌های جذاب محسوب می‌شدند. مثل هر پدیده‌ی دیگری، انتخاب شغلی هم تحت تاثیر روندها و گرایش‌ها، هنجارهای اجتماعی، وضعیت اقتصادی، تاثیرات فرهنگی، و سایر عواملی تعیین می‌شود که یک شغل خاص را به نقطه اوج آن لحظه می‌ٰرسانند.

نالیدن و گله کردن مصنوعی دربرابر ناراحتی واقعی

گاهی‌ اوقت مردم فکر می‌کنند وقتی کسی از شغلش گله می‌کند، به‌ این معنا است که شغل دیگری می‌خواهد. در بسیاری‌ از موارد هرچقدر هم که این افراد درمورد شغلشان گله کنند و از آن ناراضی باشند، ولی باز هم نمی‌خواهند آن را تغییر دهند. این شرایط باعث می شود افرادی که ازبیرون به این افراد گله‌مند نگاه می‌کنند از خودشان بپرسند که چرا این افراد باوجود ناراضی بودن بازهم شغل خودشان را تغییر نمی‌دهند. جواب سوال این است که این افراد به‌دلایل خودشان در این شغل هستند و آن را انتخاب کرده‌اند (حتی اگر شما هم با آنها موافق نباشید)؛ البته دسته‌ی دیگری از افراد هم هستند که احساس می‌کنند درموقعیتی نیستند که به‌سمت کارآفرینی جهش کنند، چراکه شرایط زندگی آنها مناسب این جهش نیست و آنها این تغییر را غیرمنطقی می‌دانند.

نکته‌ی آخر اینکه اگر تنها به‌ این دلیل که کارآفرینی برای یک شخص خاص مناسب به‌نظر برسد، به‌ این معنا نیست که برای بقیه نیز مناسب است.

 

منبع INC